«مذاکره مستقیم با غرب»، گزاره ایده آل برای اداره کشور نبوده و نیست
«مذاکره مستقیم و بلاواسطه با آمریکا، حلال مشکلات اقتصادی و معیشتی است» این باور یک گروه سیاسی در داخل کشور از بدو شکل گیری انقلاب اسلامی ایران تاکنون بوده است.
پایگاه رهنما :
«مذاکره مستقیم و بلاواسطه با آمریکا، حلال مشکلات اقتصادی و معیشتی است» این باور یک گروه سیاسی در داخل کشور از بدو شکل گیری انقلاب اسلامی ایران تاکنون بوده است به طوری که در همان دهه نخست انقلاب اسلامی که جبهه ملی مذهبیها امور اجرایی را در کشور در دست گرفت اعتقاد داشت که نباید در مقابل سیاستهای سلطه جویانه آمریکا مقابله کرد و نهایتا در اعتراض به تسخیرلانه جاسوسی، به طور جمعی از کار استفعاء داد یا در همان سالها عدهای از سیاستمداران ارشد کشور بدون اطلاع حضرت امام (ره) خمینی، در مذاکرات مک فارلین تلاش کردند تا نسبت به مذاکره مستقیم با آمریکا تابوشکنی کنند. در اواخر دهه ۶۰، عدهای دیگر از سیاستمداران قطعنامه ۵۹۸ را که حضرت امام (ره) از آن تعبیر به جام زهر میکنند را به کشور و بنیانگذار انقلاب اسلامی تحمیل کردند. در تمام این سالها تلاشی فراگیر و دامنه دار در جهت این مسئله صورت گرفته است که «توسعه کشور مشروط به تعامل یکجانبه با آمریکا» میباشد و به ناچار باید از مجموعهای از شاخصهای انقلابی در عرصه سیاست خارجه مانند استکبارستیزی و حمایت از مظلوم چشم پوشی کرد تا سطح دشمنی استکبار کاهش پیدا کند. ادعایی که با بازخوانی دوران پساقطعنامه ۵۹۸، دوران پسا برجام، مذاکرات سعدآباد درسال ۸۲ رنگ میبازد. بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، نه تنها اقدامات ضدایرانی غرب و متحدان منطقهای آمریکا رو به کاهش نگذاشت و سازمانهای بین المللی تلاشی در جهت اعمال مجازات ضدعراق و حامیان غربی آن و حتی جبران خسارت به نفع ایران رفتار نکردند بلکه زنجیرهای از تحریمهای ضدانسانی را علیه کشورمان اعمال کردند. یا بعد از تعهد کتبی رئیس دولت اصلاحات به جرج بوش پسر مبنی بر «ایران از حمایت حزب الله و حماس دست برداشته تا آمریکا بعد از افغانستان و عراق به ایران حمله نکند»، آمریکا و همپیمانانش ایران را محور شرارت عنوان کرده و با حمایت از جریان تجدیدنظرطلب در ایران در جهت فروپاشی جمهوری اسلامی ایران قدم برداشتند. یا در جریان مذاکرات هستهای سعدآباد میان ایران و سه کشور اروپایی، حجم گستردهای از محدودیتهای ضدایرانی در قالب قطعنامههای شورای حکام و سازمان انرژی اتمی علیه ایران صادر شد و بارها جمهوری اسلامی ایران تهدید به حمله نظامی کردند. همین دسته از سیاستمدران که حلقه تصمیم گیر و تصمیم ساز چند دور مذاکرات محرمانه – علنی ایران با طرف غربی بودند، در سال ۹۲ و در دهه چهارم انقلاب اسلامی یکبار دیگر ضرورت «مذاکره مستقیم با آمریکا» را در سطح جامعه مطرح کردند و بار دیگر موفق شدند در قالب علنیتر مذاکره با آمریکا را وارد فاز اجرایی کنند که خروجی آن متن ۱۶۰ صفحه برجام بود.
خط مذاکره باید زنده بماند!
تجربه تلخ برجام که رهبرمعظم انقلاب اسلامی از آن تعبیر به «خسارت محض» میکند با خروج بدون هزینه دونالدترامپ از برجام وارد فاز جدیدی شده است، به طوریکه این بار دلبستگی به مذاکره با اروپا راهکار اداره کشور عنوان میشود، اروپایی که حاضر نیست شرایط مناسبی را برای ماندن ایران در برجام ایجاد کند و در نشست اخیر کمیسیون مشترک برجام که در وین برگزار شد، بستهای بی خاصیت را به طرف ایرانی پیشنهاد داده است که بار دیگر نشان میدهد «مذاکره» گزاره ایده آل برای اداره کشور نیست. از سوی دیگر نتیجه کمیسیون مشترک برجام در سطح وزاری امور خارجه ایران و ۴+۱ نیز کماکان حول محورهایی نظیر «توجیه رفتار آمریکا در نقض و خروج از برجام» و «فرصت سوزی جهت خروج ایران از برجام» شکل گرفته است. به ادبیات دیگر ایالات متحده امریکا بر اساس حفرههای حقوقی موجود در برجام که مهمترین آن «فقدان ضمانت اجرا» و «عدم برآورد هزینه برای نقض یا خروج از توافق برای کشورهای غربی است»، بدون پرداخت هزینه از برجام خارج شده و امروز برای «از بین بردن فرصتهای پیش روی طرف ایرانی»، اروپا را متقاعد کرده تا «خط مذاکره» را با ایران همچنان زنده نگه دارد، خطی که تنها خروجی آن «درجا زدن صنعت هسته ای» و «افزایش هزینههای حقوقی و سیاسی» ایران خواهد بود، چرا که ایران چنانچه امروز از برجام خروج پیدا کند، ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار خواهد گرفت و ۶ قطعنامه گذشته علیه کشورمان به روز رسانی خواهد شد.
تاوان تجربیات تلخ
تجربیات مذاکره با آمریکا قبل و بعد از انقلاب اسلامی بخوبی نشان میدهد که عدهای از سیاستمداران برای سرپوش گذاشتن به ناکارآمدیهای فردی و حزبی و برای پیشبرد یک انقلاب کم دردسر (انقلاب اسلامی منهای مولفههای اساسی مانند انقلابی گری)، به افکار عمومی آدرس غلط «مذاکره» میدهند، آدرسی که نتیجه قطعی آن عقب افتادگی کشور از ریل توسعه و درجا زدن در علوم مختلفی است که ایران میتواند همانند نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، هستهای، موشکی و ... در آن به خودکفایی برسد و قدرت اثرگذاری فشارهای بین المللی اعم از تحریم و حمله نظامی را به حداقل ممکن برساند.
ارسال نظرات